هر روز که می گذره از روز پیش عاشق تر و بیشتر دلتنگش میشم
و هر روز با خدای خودم میگم:خدایا!این چه حسیه که من دارم ؟
انگار که هیچ کس و غیر از اون نمیشناسم و نمیبینم
انگار فقط اون روی این کره ی خاکی افریده شده که نمیخوام غیر از اون صورت کس دیگری و ببینم و هیچ صدایی به قشنگی صدای اون نمیخوام بشنوم . هی با خدای خودم حرف میزنم:هی میگم: ای خدا لطفی کن و همین حال و روز و نصیب اونم کن .کاش همین حسی که من دارم اونم داشته باشه شاید هم داره ولی به روی خودش نمیاره. دوست دارم تو چشماش نگاه کنم و بگم : عشق من تا نفس دارم و زندگی می کنم دوستت دارم و به هیچ کس و هیچ چیز هم اجازه نمیدم که ما رو از هم جدا کنه. بهش بگم که بدون تو نمیتونم توی این دنیا زندگی کنم. زندگی بدون تو برام غیر ممکنه. یه روز نبینمت دلم میگیره،بیا تا دلم اروم بگیره ، هرجا رو که میرم و به هر گوشه که نگاه میکنم فقط تو رو میبینم اگه یه روز تو نباشی دلم میمیره. من میخوام فقط با تو بمونم تو رو خدا نگیر از من اون نگاتو. عشق من ، من تک پر توام تو هم تک پر من باش.
†ɢα'§ : عشق من دوست دارم,
ϰ-†нêmê§ |
صفحه قبل 1 صفحه بعد